اشک و لبخند

ساخت وبلاگ
يك زن و مردي با يك بار گندم كه بار خرشان بود و زن نیز سوار بر حر بود و مرد پياده، داشتند رو به آسياب مي رفتند. سر راه برخوردند به يك مرد كوري.زن تا مرد كور را ديد به شوهرش گفت: «اي مرد! بيا و اين مرد كور را سوار خر بكن تا به آبادي برسيم، اينجا توي بيابون كسي نيست دستش را بگيره، خدا را خوش نمياد، سرگردون مي شه».مرد از حرف زنش اوقاتش تلخ شد و گفت: «اي زن! دست وردار از اين كارهات، بيا بريم».اما زن كه دلش به حال او سوخته بود باز التماس كرد كه: «نه والله! گناه داره به او رحم كن.»خلاصه مرد قبول كرد و كور را بغل كرد و گذاشت روي خر، پشت زنش. بعد از چند قدمي كه رفتند، مرد كور دستي به كمر زن كشيد و گفت: «ببينم پيرهنت چه رنگه؟»زن گفت: رنگ پيرهنم گل گليه و سرخ رنگه».بعد مرد كور دستش را روي پاهاي زن كشيد و گفت: «تنبونت چه رنگه؟»زن گفت: «سياهه».بعد دستش را روي شكم او كشيد و گفت: «انگار آبستن هستي؟»زن گفت: «بله شش ماهه ام».ديگر حرفي نزدند تا نزديك آسياب رسيدند.شوهر زن به مرد كور گفت: «باباجون ديگه پياده شو تا ما هم بريم گندمهامونو آرد كنيم».اما مرد كور با اوقات تلخي گفت: «چرا پياده بشم؟» و زن بيچاره را محكم گرفت و داد و فرياد سر داد كه: «اي مردم! اين مرد غريبه مي خواد زنم و بارم و خرم را از من بگيره!! به دادم برسين، به من كمك كنين!»مردم دور آنها جمع شدند و گفتند: «چه روزگاري شده!! مرد گردن كلفت مي خواد اين كور عاجز و بدبخت را گول بزنه!»بعد به مرد كور گفتند: «اگر اين زن، زنت هست پس بگو پيرهنش چه رنگه؟»او گفت: «گل گليه»بعد بي اينكه كسي از او چيزي بپرسد فرياد زد: «بابا تنبونش هم سياه، شش ماهه هم آبستنه!»مردم گفتند «بيچاره راس ميگه!!»بعد آنها را بردند پيش داروغه.داروغه حكم كرد آن سه نفر را توي اشک و لبخند ...
ما را در سایت اشک و لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmajid-shayesteh9 بازدید : 30 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1402 ساعت: 21:40

با اصرار از شوهرش می‌خواهد که طلاقش دهد. شوهرش می گوید: «چرا؟ ما که زندگی‌ خوبی‌ داریم.»از زن اصرار و از شوهر انکار. در نهایت شوهر با سرسختی زیاد می‌پذیرد، به شرط و شروط ها. زن مشتاقانه انتظار می‌کشد شرح شروط را: «تمام ۱۳۶۴ سکه بهار آزادی مهریه‌ات را باید ببخشی.»زن با کمال میل می‌پذیرد. در دفترخانه مرد رو به زن کرده و می‌گوید: «حال که جدا شدیم ولی تنها به یک سوالم جواب بده.»زن می‌پذیرد. مرد می‌پرسد: «چه چیز باعث شد اصرار بر جدایی داشته باشی‌ و به خاطر آن حاضر شوی قید مهریه‌ات، که با آن دشواری حین بله برون پدر و مادرت به گردنم انداختن، را بزنی‌.؟»زن با لبخندی شیطنت آمیز جواب داد: «طاقت شنیدن داری؟»مرد با آرامی گفت: «آری.»زن با اعتماد به نفس گفت: «دو ماه پیش با مردی آشنا شدم که از هر لحاظ نسبت به تو سر بود. از اینجا یک راست میرم محضری که وعده دارم با او، تا زندگی‌ واقعی در ناز و نعمت را تجربه کنم.»مرد بیچاره هاج و واج رفتن همسر سابقش را به تماشا نشست. زن از محضر طلاق بیرون آمد و تاکسی گرفت. وقتی‌ به مقصد رسید کیفش را گشود تا کرایه را بپردازد. نامه‌ای در کیفش بود. با تعجب بازش کرد. خط همسر سابقش بود. نوشته بود: «فکر می‌کردم احمق باشی‌ ولی‌ نه اینقدر.»نامه را با پوزخند پاره کرد و به محضر ازدواجی که با همسر جدیدش وعده کرده بود رفت. منتظر بود که تلفنش زنگ زد. برق شادی در چشمانش قابل دیدن بود. شماره همسر جدیدش بود. تماس را پاسخ گفت: «سلام، کجایی؟ پس چرا دیر کردی؟»پاسخ آنطرف خط، تمام عالم را بر سرش ویران کرد. صدا، صدای همسر سابقش بود که می‌گفت: «باور نکردی؟ گفتم فکر نمی‌کردم اینقدر احمق باشی‌. این روزها می‌توان با یک میلیون تومان مردی ثروتمند کرایه کرد تا مردان گرفتار، از شر زنان با اشک و لبخند ...
ما را در سایت اشک و لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmajid-shayesteh9 بازدید : 27 تاريخ : دوشنبه 28 اسفند 1402 ساعت: 21:40

یکی از قدیمی ترین استخرهای تاریخ در شهر موهن‌جو دارو Mohenjo-daro در پاکستان قرار گرفته که به آن شهر مردگان نیز گفته می‌شود.بعضی از باستان‌شناسانی که بر روی پیشینه‌ی قدیمی‌ترین استخر دنیا کار کردند بر این عقیده هستند که ممکن است این سازه برای نوعی مراسم مذهبی خاص ساخته شده باشد یا حتی شاید تصور می‌شده که این استخر برخی از بیماری‌ها را شفا می‌دهد.در این شهر باستانی بقایای سازه‌ی کهنی وجود دارد که نشان می‌دهد قدیمی ترین استخر دنیا برای اولین بار در این شهر ساخته شده است.پژوهش‌های باستان‌شناسی نشان داده‌اند که قدمت استخری که در موهن‌جو دارو وجود دارد به 5000 سال می‌رسد، بنابراین این سازه، قدیمی‌ترین استخر دنیا محسوب می‌شود. در حال حاضر اعتقاد بر این است که این استخر، بزرگترین استخر و در عین حال قدیمی‌ترین استخر دنیا می‌باشد.امروزه شهر موهن‌جو دارو در ایالت سند که در پاکستان واقع شده است، قرار دارد.نکته‌ی جالبی که درباره‌ی استخر مذکور وجود دارد این است که این استخر، عمومی بوده است و بخشی از یک مجتمع بزرگتر به شمار می‌رفته که در مراحل بعد در حفاری‌های بعدی کشف شدند.سایر بناهای اطراف استخر در سال 1920 میلادی کشف شدند و پیش از آن کسی از وجود آنها در زیر خاک خبر نداشت. شاید بتوان گفت که استخر موجود در موهن‌جو دارو بزرگترین حمام عمومی دنیا نیز هست. این استخر را از جنس آجر ساخته‌اند و چند راه برای دسترسی به آن در نظر گرفته‌اند تا ارابه‌ها بتوانند به راحتی به آن برسند. همچنین در اطراف استخر پله‌هایی وجود دارد که در گذشته برای دسترسی مردم به آب و شنا در آن در نظر گرفته شده بودند. باستان‌شناسان معتقد هستند که قبلا تمامی پله‌ها دارای نرده‌هایی از جنس چوب بوده‌اند که به مرور زمان از بین رف اشک و لبخند ...
ما را در سایت اشک و لبخند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : dmajid-shayesteh9 بازدید : 13 تاريخ : سه شنبه 15 اسفند 1402 ساعت: 15:07